Tuesday, October 02, 2007



بسیاری از اعضای جامعه بهائیت، آذربایجانی هستند

تهدید و اخراج دانشجویان بهائی از دانشگاههای ایران

میللی شورا-2 شنبه 9 مهر: فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران: در راستای تبعیضات فزآینده علیه هموطنان بهائی در ایران که به اشکال مختلف به اجرا در آورده میشود.دستگیری هموطنان بهائی بخصوص افراد سالخورده، اخراج از کار، لغو پروانه ‍ی کسب و موارد متعدد دیگر در آغاز سال تحصیلی تعداد زیادی از هموطنان بهائی از ادامه‍ ی تحصیل در مدارس و دانشگاها محروم شده اند.

یکی از کسانی که امسال به دلیل بهائی بودن از تحصیل محروم شد. آقای شایان مقیمی که متولد سال 1367 است. او در سال1385 در کنکور سراسری در رشته‍ ی تجربی شرکت کردند. ایشان از بین 430 هزار داوطلب شرکت کننده در این رشته با رتبه‍ ی 108 در رشته‍ ی پزشکی دانشگاه صدوقی یزد قبول شدند. آقای مقیمی در سال اول تحصیلی رتبه‍ ی اول را در این رشته بدست آوردند و عضو استعدادهای درخشان دانشگاه شناخته شدند.

او بخاطر اعتقادش به بهائیت در طی سال تحصیلی 1385 بارها در کمیته ی انضباطی دانشگاه تحت فشار قرار گرفت. کمیته‍ ی انضباطی و حراست دانشگاه در ایام امتحانات فشارهای روحی را علیه وی شدت می بخشیدند و با این کار سعی داشتند که بر نتیجه‍ ی امتحانات تاثیر منفی بگذارند.

نهایتا افراد کمیته‍ ی انضباطی و حراست دانشگاه به وی اطلاع دادند که بخاطر اظهار بهائی بودن از دانشگاه اخراج می شود و از ادامه‍ی تحصیل او ممانعت کردند. کمیته‍ ی انضباطی ازابلاغ رسمی حکم اخراج خوداری می کند.مقیمی این مسئله را با مسئولین مختلف در میان گذشته ولی آنها در جواب چنین گفتند: این امر عادی است و شما یک سال را هم زیاده از حق خودت تحصیل کرده اید !


2 Comments:

At 10:30 AM, Blogger BeParva said...

با سلام! ببخشيد مي خواهم بپرسم مگر بهايي بودن در ايران جرم محسوب مي شود؟
اگر اين طور است چرا ؟
مگر چه عقايدي دارند كه دولت با آن ها ايگونه برخورد مي كند؟
آيا واقعا اين دولت است كه اين چنين با آن ها برخورد مي كند يا اين كه به گردن دولت مي اندازند و قضيه خصومت هاي شخصي يا از اين قبيل مسايل است ؟
اسلام گفته (لا اكراه في الدين)اگر امكان دارد بيشتر توضيح بده كه چرا اينگونه برخورد شده آن هم با اين چنين شخص با استعداد و شايسته اي؟
-البته با توضيحات شما -

 
At 10:54 AM, Blogger Mehran Baharlı said...

سلام

اينكه اسلام چه گفته است، مساله ما نيست، مساله دانشكده هاي الهيات و دين شناسي تطبيقي است. مساله ما رفتار دولت ايران با بهائيان است. در قانون اساسي اين دولت اسلام و مذهب امامي شيعي رسمي اعلام شده اند، بر اين اساس همه اديان و مذاهب و اعتقادات ديني ديگر غيررسمي اند. اما در عمل، علاوه بر غيررسمي بودن، اينگونه اديان، مذاهب و اعتقادات ديني جرم هم محسوب مي شوند. دليل آنهم اينهمه زنداني عقيدتي در ايران است. اما عقيده اينها چيست، اين باز هم نه به ما و نه به دولت ايران مربوط نيست. دولت ايران موظف است كه شرايط مناسب براي صاحبان هر عقيده ديني را، براي اجراي مراسم دينيشان، زندگي كردن بر حسب عقايدشان و تبليغ دين و اعتقادشان را فراهم كند. اما دولت ايران نه تنها اينكار را نمي كند بلكه عكس آنرا مي كند. پس در اينجا مجرم واقعي دولت ايران است نه منسوبين به اديان، مذاهب و اعتقادات غيررسمي. علاوه بر آن رسمي كردن يك دين و مذهب، مثل رسمي كردن يك زبان (فارسي) كاري كاملا ضدانساني و نژادپرستانه است و بايد لغو شود. البته خصومت روحانيون امامي فارس با بهائيان دلائل ديگري دارد كه مهترينش رقابت است. چرا كه بابيه در اصل انشعابي از شيعه امامي است و در ميان اولين گرايندگانش اسم بسياري از ملايان و روحانيون شيعي ديده مي شود...

 

Post a Comment

<< Home