Friday, April 27, 2007



فشار نماينده ولايت دولت شيعي فارس بر علويان ترك قزلباش


خرافه سوزي
قسمت پنجم
نوشته : اكبر مظفري

در برخي آبادي هاي اطراف اروميه , علي اللهي ها زندگي مي كنند. علي اللهي ها گرچه فرقه اي منسوب به شيعه و حضرت علي (ع ) مي باشند , ولي سنخيت چنداني با پيروان راستين مولاي متقيان ندارند. رفتارها و نوع زندگي اين افراد در منطقه اروميه ـ كه داراي تنوع مذهبي است ـ سبب بدبيني فراواني نسبت به تشيع شده است . مشخصه ظاهري علي اللهي ها سبيل هاي بلند آنهاست كه بدان « باغچه علي » مي گويند و برخي از آنها معتقدند با تراشيدن سبيل هاي شان قيامت برپا مي شود!

آقاي حسني به عنوان يك روحاني كه مبارزه با خرافات را از وظايف شرعي خود مي شمرد , بارها به اتفاق ياران خود به روستاهاي علي اللهي ها رفته , به تبليغ و هدايت آنها همت گماشت , ولي متاسفانه آنها به جاي قدرداني از زحمات وي , از او به سازمان امنيت شكايت بردند و مورد بازخواست ساواك قرار دادند.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي , آقاي حسني طي يك تصميم جسورانه دستور داد , سبيل هاي بسياري از علي اللهي ها را تراشيدند و بدين وسيله ريشه خرافات را كه بر روي لب هاي آنها خانه كرده بود , خشكانيد . (1 ) با اين اقدام آقاي حسني , علي اللهي ها كينه وي را به دل گرفتند و در فرصت هاي مختلف به تلافي آن پرداختند. چنان كه در نخستين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي , براي آقاي حسني از منطقه علي اللهي ها رايي داده نشد;(2 ) لكن اقدام آقاي حسني , موجبات مسرت و خوش حالي همسران علي اللهي ها را فراهم كرد; به گونه اي كه ايشان به اشكال مختلف قدرداني و سپاس خود را از اين عمل ابراز داشتند . (3 ) البته علي اللهي ها ساكت ننشستند و با امضاي طوماري شكايت خود را نزد آقايان هاشمي رفسنجاني و منتظري بردند . (4 )

امروزه بسياري از جوانان عزيز مناطق علي اللهي نشين , در فضاي عقلاني و معنوي نظام مقدس جمهوري اسلامي , از خرافات ديرپا و استضعاف فكري پدران خود دست شستند و به كمك آقاي حسني و امثال ايشان , به سلك تشيع اصيل و اسلام ناب درآمدند و زندگي نويني را زير انوار حاكميت اسلام عزيز آغاز كرده اند.

خاطرات حسني

نکته جالب در اين بخش شرحي است که از سبيل بيگ‌ها و علي اللهي‌ها به دست داده است. در آنجا هم مسيحي فراوان بود و هم علي اللهي. آقاي حسني ضمن ستايش از اين که آنان همسايگان خوبي براي ما بوده و هستند شرحي در باره عقايد آنان مي‌دهد و اين که گرچه ادعا مي‌کنند شيعه هستند اما «خدا وکيلي هيچ يک از رفتار و کردارشان با فقه و معارف شيعه سازگاري ندارد». (ص 60) وي از سبيل‌هاي بلند آنان که به آنها باغچه علي گفته مي‌شده ياد کرده و اين که يکبار هم برخي از آنها در پاسگاه محل شکايت کرده بودند که او به عقايد آنان توهين کرده است و غيره.

و اين ماجرا تا بعد از انقلاب ادامه پيدا مي‌کند. آقاي حسني هنوز در پي آن بوده است تا سبيل آنان را اصلاح کند و آنان مقاومت مي‌کردند و مي‌گفتند اگر ما را مجبور کنيد که سبيل‌هايمان را کوتاه کنيم با شعار استقلال آزادي که سر داده‌ايد سازگار نيست. وقتي مي‌بيند که آنان کوتاه نمي‌آيند چند نفر را وا مي‌دارد تا سبيل‌هاي آنان را با قيچي کوتاه کند. اين مسأله مدتها تبديل به نوعي شکايت از سوي علي اللهي‌ها عليه آقاي حسني شده بود و به مجلس هم رسيد. وي مي‌گويد اگر يکبار اين باغچه علي خراب مي‌شد ديگر قابل آباد شدن نبود و بنابراين کافي بود که يکبار سبيل‌ها کوتاه شود.